نتایج جستجوی عبارت «شهید سید رسول معصومی» در نوشته‌های دانشنامه دفاع مقدس:
شهدا سال ۶۸ به بعد -زندگینامه شهید محسن سعادت
دانشنامه دفاع مقدس » شهداي پس از جنگ - از سال ۱۳۶۸ به بعد »
۱۳۴۸/۰۱/۰۶ در یک روز گرم تابستان گریه محسن بانوای بلبلان چمن درآمیخت و فضای خانه‌ای را در شهرستان استهبان که با نور ایمان روشن بود پر از طراوت شادی کرد. با پشت سر گذاشتن کودکی دوره ابتدایی را در دبستان مغربی استهبان به پایان رساند و دوره راهنمایی را در مدرسه شهید مطهری سپری کرد. سپس به دلیل برخی مشکلات، از ادامه تحصیل منصرف شد و برای مدتی پدرش را در حرفه عکاسی یاری داد. محسن، در رفتار...
شهدا سال 61 -زندگینامه شهید احمد حیدری
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۱ » شهيد احمد حيدري »
بر بالای هر صخره‌ای که بایستی و کنار هرچشمه‌ای بنشینی، حضورش را در آن میان احساس خواهی کرد. گویی گذشت زمان هم نمی‌تواند یاد و خاطره شیرین‌اش را از یادها ببرد. گندمزارهای طلایی روستای غوری از توابع بخش پشتکوه شهرستان نی‌ریز در خرداد ماه سال 1341 شاهد شکفته شدن غنچه وجود احمد حیدری در میان خانواده‌ای متدین و دامدار بودند. گذشت روزها یکی پس از دیگری اورا برومند و راهی دبستان نمود. دوره ابتدائی را در دبستان ادب روستای...
شهدا سال ۶۲ -زندگینامه شهید عباس بذرافشان
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۲ » شهيد عباس بذرافشان »
سال ۱۳۳۳ در روستای اسلام‌آباد کازرون، چشمان پر از طهارت و پاکی «عباس» به جهان گشوده شد. با اولین گریه‌های خود شادی و طراوت را به خانه هدیه کرد. هنوز طعم شیرین زندگی با مادر و نوازش دست‌های مهربان او را به‌خوبی احساس نکرده بود که در ششمین بهار زندگی،‌ سایه پر لطف مادر از سر او برداشته شد و رفتن مادر، عباس را از نعمت محبت و نوازش‌های او محروم ساخت. در فراق دوری از مادر،‌ تحصیلات...
شهدا سال 60 -زندگینامه شهید محمد قلی عبدی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۰ »
پرستوهای مهاجر آمده بودند تا رسیدن بهار را مژده دهند. در روستای مشکان درون خانه‌ای گِلی، ولی پر از صفا و محبت؛ همراه با آواز پرستوها، ـ1/1/1334ـ صدای دلنشین کودکی زیبا، طراوت دوچندان به خانه داد. نامش را محمدقلی نهادند و در کنار خود پرورش‌اش دادند. تحصیلات خود را در مدرسه ابتدائی شهید آیت (ششم بهمن) روستای مشکان آغاز و به پایان رساند. بعلت نبودن دبیرستان در روستا از ادامه تحصیل محروم ماند و به کار کشاورزی پرداخت....
شهدا سال ۶۷ -زندگینامه شهید حیدر دوستی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۷ »
حیدر، بهمن‌ماه سال ۱۳۴۶ وقتی به دنیای خاکی پا نهاد، با گریه‌های خود شادمانی و لبخند را بر لب‌های خانواده نشاند و روزی که با لبخند زیبا بر روی لبش از خانواده جدا می‌شد، همه آن‌ها در فراقش گریستند. خانواده متدین او در روستای مشکان با تلاش فراوان به تربیت وی همت گماشتند و برای آموختن فنون زندگی او را راهی دبستان شهید آیت (ششم بهمن) کردند. حیدر،‌ پس از چهار سال درس خواندن تحصیل را رها کرد...
شهدا سال 63 -زندگینامه شهید محمد نجدی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۳ »
با تو می‌گویم! کسی که به زندگی در جوار حضرت حق و جاودانگی روح در وادی «عند ربهم یرزقون» معتقد است، از مردن نخواهد ترسید، اگرچه با آتش کینه، جسم او را به سوزانند. محمد نجدی از مؤمنانی است که در خانواده‌ای مذهبی در روستای مشکان نی‌ریز، ۱۳۴۳/۵/۲۰ به دنیا آمد. پس از گذراندن دوران کودکی وارد مدرسه ابتدایی شهید آیت مشکان شد. پس از مدتی از ادامه تحصیل منصرف و به کار کشاورزی پرداخت. محمد باوجود سن...
شهدا سال ۶۷ -زندگینامه شهید حمید رضا دلگرم
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۷ »
سال ۱۳۴۶ در شهر مذهبی نی‌ریز و در یک خانواده متدین، کودکی به دنیا آمد که به عشق هشتمین پیشوای اهل‌دل،‌ او را «حمیدرضا» نامیدند. برای کسب دانش راهی دبستان ولایت شد و دوره راهنمایی را در مدرسه شهید مفتح نی‌ریز به پایان رساند. حمیدرضا، در دوران تحصیل باوجود دوری از پدر، عهده‌دار مسئولیت مادر و برادر خویش نیز بود. وی فردی مسئول و پایبند به مسائل دینی و عامل به صله‌رحم بود و هیچ‌گاه رابطه خود را...
شهدا سال 64 -زندگینامه شهید محمد زحل
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۴ » شهيد محمد زحل »
در غوغای نبرد، چشم به دوردست‌ها دوخته و منتظر رسیدن پیام دعوت بود. ناگهان راه آسمان را گشوده یافت و سبک‌بال پر گشود و به شوق وصل راهی شد. محمد سال ۱۳۴۵ در شهرستان نی‌ریز، میان خانواده‌ای زحمتکش و مذهبی به دنیا آمد. دوران کودکی را با شورونشاط به پایان برد. آنگاه‌که هفت‌ساله شد کیف و کتاب را به دست گرفت و برای آموختن به دبستان فرهمندی رفت. دوره ابتدایی را با موفقیت پشت سر گذاشت و دوره...
شهدا سال 61 -زندگینامه شهید اسماعیل نظرزاده
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۱ » شهيد اسماعيل نظرزاده »
بسیج مدرسه عشق و مکتب شاهدان و شهیدان گمنامی است که پیروانش بر گلدسته‌های رفیع آن، اذان شهادت و رشادت سر داده‌اند. اسماعیل از تبار همان عاشقان بود که در دهم شهریورماه ۱۳۴۲، در خانواده‌ای متدین چشم بردنیای خاکی باز کرد. عشق به خدا را باتربیت دینی در قلب او نهادند و در کانون گرم خانواده پرورشش دادند. سال ۱۳۴۹ تحصیلات ابتدایی را در دبستان امیرکبیر شهر نی‌ریز شروع نمود و پس از گذراندن این دوره، وارد مدرسه...
شهدا سال ۶۷ -زندگینامه شهید حبیب ابراهیم اکبرزاده
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۷ »
عطر دل‌انگیز وجود حبیب، ۱۳۳۴/۲/۱ در شهرستان نی‌ریز همراه با رایحه گل‌های محمدی در فضای خانه‌ای که اهل آن به عشق قرآن و ائمه اطهار (ع) زندگی را می‌گذراندند پراکنده شد و نوای دل‌نشینش با آواز بلبلان درآمیخت. دوران شش‌ساله تحصیلی نظام قدیم را در مدرسه ششم بهمن نی‌ریز طی نمود و دوره متوسطه را در دبیرستان شهید رجائی (شعله سابق) آغاز کرد و ادامه داد. حبیب، انسانی باایمان و معتقد به نماز و اصول دین بود و...